به گزارش شهرآرانیوز؛ پس از شرکت در مراسم عروسی یکی از اقوامشان در شهرستان قم، یک خانواده چهار نفره که از اتباع افغانستان هستند، به خانه شان در منطقه سیس آباد مشهد بازگشتند. پس از پارک خودرو، دو مرد جوان با کمک عروس خانواده، مادر پیر و بیمارشان را به همراه سبد فلاسک چای و یک چمدان حاوی لباس به داخل خانه بردند. رفت و برگشت آنها برای بردن سایر وسایل یک دقیقه بیشتر طول نکشید.
آنها برای بردن دیگر وسایل به محل پارک خودرو بازگشتند، خودرویی که فراموش کرده بودند درهایش را قفل کنند و خیلی زود متوجه شدند کیفی که در آن طلا و جواهر به ارزش بیشاز یک میلیارد تومان به همراه پاسپورت و تمامی مدارک شناسایی شان بوده، در خودرو نیست.
اولین واکنش آنها چک کردن دوربینهای مداربسته این محله بود که با مشاهده تصاویر ضبط شده، متوجه شدند یک مرد سال خورده هم زمان با رفتن آنها به خانه، در عقب خودرو را باز کرده و همان کیف را سرقت کرده است. با گزارش این سرقت به پلیس، پیگیری این پرونده با دستور سردار احمد نگهبان، جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی، به کلانتری خواجه ربیع سپرده شد.
سرهنگ روح ا... شجاعی، فرمانده کلانتری خواجه ربیع، برای انجام تحقیقات درباره این پرونده به همراه گروهی از افسران تجسس به محل این سرقت در خیابان رسالت رفتند. تیم رسیدگی کننده به این پرونده با هماهنگی قضایی به تصاویر ضبط شده پنج دوربین مداربسته در این معبر دست یافتند.
با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته، مأموران ضمن چهره زنی پیرمردی که کیف زنانه را از داخل خودرو ربوده بود، مسیری را که او در این خیابان طی کرده بود، دنبال کردند؛ اما پیرمرد در آخرین تصاویر، دیگر کیفی به دست نداشت و دستش خالی بود. موضوعی که نشان از آن داشت که او کیف را در محلی پنهان کرده یا به شخصی دیگر سپرده است.
با به دست آمدن تصویر این فرد، مأموران برای تحقیقات میدانی و شناسایی متهم به محل وقوع سرقت رفتند؛ تحقیقاتی که خیلی زود نتیجه داد و مأموران با کمک ساکنان و کسبه، موفق به ردزنی مخفیگاه فردی شدند که کیف را ربوده بود.
با ردزنی محل اختفای پیرمرد، مأموران با هماهنگی مقام قضایی متهم را درحالی دستگیر کردند که هیچ رد و نشانی از کیف، طلاها، مدارک شناسایی و سایر محتویات کیف مدنظر در آنجا پیدا نشد.
درحالی که تنها عروس خانواده مال باخته به پلیس اطمینان داشت و پیگیر این پرونده از کلانتری خواجه ربیع بود، مأموران، پیرمرد را به کلانتری منتقل کردند. پیرمرد در بازجوییها با اطمینان، منکر ارتکاب هرگونه جرمی بود تا اینکه مأموران تصاویر دوربینهای مداربسته را به او نشان دادند. متهم با دیدن تصاویر دوربینهای مداربسته، راه فراری در مقابل خودش ندید و ناچار لب به اعتراف گشود و مدعی شد که کیف را به خواهرزاده اش سپرده است و آدرس مغازه او را به عنوان شریک جرم، به مأموران داد.
تیم تحقیق که متوجه تناقض گویی پیرمرد شده بودند، با هماهنگی مقام قضایی، خواهرزاده این پیرمرد را به اتهام مشارکت در سرقت دستگیر کردند. خواهرزاده او نیز همچون دایی اش منکر هرگونه جرمی بود؛ حتی آشنایی با دایی اش را نیز منکر میشد تا اینکه سرانجام در بازجویی اعتراف کرد که دایی اش با کیفی زنانه به مغازه اش رفته است. این متهم در ادامه بازجویی، اما ادعا کرد که دایی اش گفته که این کیف را پیدا کرده است. اگر صاحبش آمد، به او پس بدهد؛ هرچند هیچ وسیله باارزشی مانند طلا یا کارت شناسایی داخلش نبوده است.
۴۸ ساعت پس از این سرقت، دایی و خواهرزاده با دستور مقام قضایی، به دادسرا و زندان منتقل شدند و تحقیقات همچنان ادامه داشت. تیم تحقیق یک بار دیگر مسیر طی شده توسط پیرمرد را در دوربینهای مداربسته این خیابان بررسی کرد. مأموران با بررسی زمان و مسیر تردد پیرمرد متوجه توقف چند دقیقهای او شدند. مأموران برای پیدا کردن راز پیرمرد و طلاها، یک بار دیگر به منطقه رفتند و متوجه یک بقالی شدند. مأموران تصویر پیرمرد را به فروشنده نشان دادند که فروشنده با دیدن عکس بلافاصله او را شناخت و با نشان دادن چند گذرنامه و سایر مدارک هویتی دیگر گفت: اینها را همین پیرمرد آورد و به من گفت که پیدا کرده است و اگر صاحبش آمد، به او بدهم.
باوجود پیدا شدن مدارک هویتی این چهار تبعه افغانستانی، بخش مهمی از معمای این سرقت همچنان معماگونه باقی مانده بود. در حالی که تحقیقات پلیس پیرامون طلاهای به سرقت رفته ادامه داشت، در سومین روز از سرقت، زنی با عروس این خانواده تماس گرفت.
او با لهجهای غلیظ و غریب مدعی شد که طلاها را پیدا کرده است و با دادن آدرسی به عروس خانواده از او خواست که به دروی برود و طلاها را از جایی که میگوید، بردارند و در ازایش برای آزادی پیرمرد و خواهرزاده اش رضایت بدهند. عروس خانواده که از اعتمادش به پلیس نتیجه گرفته بود و از طرفی میترسید به تنهایی یا با خانواده اش به محل مد نظر بروند، بلافاصله موضوع را با پلیس در میان گذاشت.
رئیس کلانتری خواجه ربیع با توجه به احتمال وجود دام پیش پای این خانواده، از چند نفر از افسران این کلانتری خواست تا به صورت نامحسوس این زن را تا محل مد نظر همراهی کنند. مأموران و این زن با حضور در آدرس اعلام شده موفق به پیدا کردن پلاستیکی شدند که طلاها در آن جای گرفته بود. هرچند محتویات کیف گم شده بدون هیچ کم و کاستی پیدا شد و به دست صاحبش رسید، اما مقام قضایی دستور داد تا پلیس تحقیقاتش را برای شناسایی و دستگیری سایر همدستان پیرمرد ادامه دهد.